cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

یادداشتهای مهدی نصیری پژوهشگر دین و فعال سیاسی و مقالات و مطالب انتخابی از دیگران. از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم. پیام به مهدی نصیری @mahdinasiri238 تماس برای آگهی @Hmostafavy

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
51 514
المشتركون
+3524 ساعات
+557 أيام
+75630 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

❇✴ 💰آزادی اقتصاد ⬇یکی از اصول مهم در ارزیابی توسعه یافتگی اقتصاد کشورهاست. درجه آزادی اقتصاد کشورها بر اساس ۵ شاخص تعیین می‌گردد. 📍دشمنی با سرمایه داری عملی مضحک و ضد توسعه است نحوه درجه‌بندی شاخص آزادی اقتصاد در دهه ۱۹۶۰، آلن گرینسپن استدلال کرد که آزادی اقتصادی مستلزم استاندارد طلایی برای محافظت از پس‌انداز از مصادره از طریق تورم است ۱- مؤسسه فریزر در گزارش آزادی اقتصاد به نظر می‌آید مؤسسه فریزر مستندتر باشد؛ زیرا چند اقتصاددان برنده نوبل اقتصاد بر آن نظارت می‌کنند. گزارش سال ۲۰۰۸ آزادی اقتصاد مؤسسه فریزر ۱۴۱ کشور دنیا را بر اساس اطلاعات سال ۲۰۰۶ رده‌بندی کرده است. این مؤسسه در سال ۱۹۷۵ گزارش خود بر اساس آزادی اقتصاد را منتشر کرد. شاخص آزادی اقتصاد فریزر شاخصی است موزون متشکل از ۵ شاخص: 1️⃣- حجم و اندازه دولت •  مصرف دولت به عنوان درصد GDB •  حجم یارانه‌ها •  سرمایه‌گذاری دولت •  نرخ‌های مالیات بر درآمد و حقوق 2️⃣- ساختار قانونی امنیت حقوق مالکیت •  استقلال از دستگاه قضایی •  حمایت از مالکیت معنوی •  دخالت نظامی •  یکپارچگی دستگاه قضایی   3️⃣ دسترسی به نقدینگی سالم •  رشد نقدینگی •  آزادی مالکیت ارزهای خارجی •  نرخ تورم فعلی •  تغییر تورم در پنج سال اخیر 4️⃣- آزادی تجارت خارجی •  مالیات و تعرفه‌های گمرکی •  موانع تجاری قانونی •  تفاوت نرخ ارز رسمی و بازار سیاه •  کنترل بازار سرمایه •  حجم بخش تجارت 5️⃣- قوانین مالی، بازار کار و تجارت •  میزان مشارکت بانکهای خصوصی و خارجی •  محدودیت نرخ سود بانکی •  سهم سپرده‌ها در بانکهای خصوصی •  محدودیت در قوانین دستمزد و اخراج نیرو •  سهم اشتغال‌زایی دولت ۲- مؤسسه هریتیج شاخص اقتصادی هریتیج از حدود ۵۰ متغیر مستقل اقتصادی که در ۱۰ شاخص دسته‌بندی شده‌اند محاسبه و ارائه می‌شود. ایران در رده ترکمنستان بنگلادش بلاروس جزو عقب مانده ترین و ضعیف‌ترین پله های شاخص‌ها قرار دارد. ✅ #سیاست_شناسی 🆔 @Politicology
إظهار الكل...
👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
👍 39
00:56
Video unavailableShow in Telegram
کانال تلگرام آرزوی فردای بهتر به این کانال؛ خبری اجتماعی سیاسی ادبی بپیوندید @arezoefarda
إظهار الكل...
39.83 MB
1
🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰
إظهار الكل...
پزشکیان به نام مردم به کام معظم‌له! چنانکه پیداست حضور دکتر پزشکیان رهزن عزم گروهی از مردم در تحریم انتخابات شده است: در میان این مرددان یا حامیان هم چند صدای عمده قابل تشخیص است: نخست گروهی که می‌گویند با آمدن پزشکیان قدری امکان نفس‌کشیدن فراهم می‌شود و از فشارهای فرساینده در زمینه‌های مختلف کاسته خواهد شد. برخی هم بر این باورند که بالاخره با آمدن او و عدم توفیقش با توجه به انسداد سیاسی در هسته‌ی سخت قدرت، آخرین تیر در ترکش اصلاح‌طلبان هم به سنگ خواهد خورد و پس از آن دیگر حکومت به بن‌بستی برگشت‌ناپذیر مبتلا خواهد شد و ای بسا که با رودررویی‌های مدام و بالاگرفتن اختلافات، گندآب و لجنزار حکمرانی ج.ا به لایه‌های آشکارتر سرایت کند و همان شود که معظم‌له از آن واهمه دارد! با رودررویی نیروهای مخالف و خارج شدن از فضای یکدست، لاجرم پرهیز از لجن‌پراکنی در حد توصیه‌ای ممتنع خواهد بود و بروز رسوایی‌های بسیار، حکومت را در موضع ضعف و سرانجام سقوط قرار خواهد داد. در پاسخ به این استدلالها چند ملاحظه مهم قابل عرض است: این استدلال‌ها عمدتا با عینکی نزدیک‌بین اتخاذ شده و افق دورتر اهداف نادیده گرفته شده است. توجه کنید که وقتی از منظر تاریخی و با در نظر گرفتن بازه‌ای کلان‌تر به مساله انسداد حکمرانی در ایران نگاه می‌کنیم، مسائل و علل ریشه‌دارتری چون استبداد و یکه‌سالاری، حکومت دینی ولایت‌مآب، فقدان ایران‌دوستی حاکمان و (به تعبیر دقیق و طنز تلخ شارلی ابدو) دوشیدن گاو شیرده ایران به نفع اغیار و گرسنه نگاه‌داشتن ملت و نگرش ضد توسعه و ناکارآمد و راهبرد داعش‌گونه در عرصه‌ی فرهنگ مشکل اصلی و جزو خصایص ذاتی ج.ا است که نه تنها با تغییر دولت که با تغییر رهبر هم عوض‌شدنی نیست. دقیقا بر همین اساس بوده که پس از جنبش مهسا‌ژینا و رخدادها و مقاومت‌های مدنی و هزینه‌ی بسیاری که بویژه از ۱۴۰۱ تاکنون پرداخته‌ایم هدف اصلی سرنگونی ج.ا و دست‌کم تغییرات بنیادین در قانون اساسی، رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان و ادامه این مسیر به عنوان مقصد اصلی، هدف‌گذاری شده و توسط بخش قابل توجهی از مردم پی‌گیری شده است. نباید فراموش کنیم که مسیر دور و دراز آزادی یک‌شبه طی نخواهد شد و باید در این مسیر صبور و مقاوم باشیم و با دل‌خوشی‌های موقت هدف اصلی را از یاد نبریم. به تجربه‌های ملل مختلف در مسیر مبارزه و آزادی بنگریم؛ مسیر دشوار و پر فراز و نشیبی که غرب در مقابله با ستم‌ کلیسا، پس از رنسانس و عصر روشنگری در پیش گرفت؛ سنگلاخ جانکاه مبارزات برای الغای بردگی در جهان؛ راه بلند و دشوار به سوی آزادی (که عنوان کتاب زندگی نامه نلسون ماندلاست) و تلاشهای جانفرسای مبارزان در هند، آفریقا و نقاط مختلف دنیا؛ جنبش‌های زنان، تاریخ اعتصاب‌های طولانی سافرجتها برای کسب حق‌ رأی زنان در بریتانیا و موارد متعدد دیگر. عزیزان این راه سخت و طولانی است و مسیر میانبری هم وجود ندارد! رهایی از بردگی ولایت فقیه و حکومت دینی و رسیدن به یک حکومت نرمال که در آن حقوق و کرامت انسان و آزادی معیار بنیادین باشد، گوهری نیست که به رایگان به دست آید و دولتی نیست که بی‌خون دل آید به‌کنار! همانقدر که همه‌ی این تجربیات تاریخی هزینه داشته، ما هم از مشروطه تاکنون مبارزه کرده‌ایم و زین پس هم تا رسیدن به هدف باید هزینه بپردازیم!    کاملا قابل فهم است که در این سالها نظام آنقدر فشار داغ و درفش و فقر و فلاکت را بالا برده که از نفس افتاده‌ایم و گشایش‌های مقطعی کوتاه‌مدت را هم مغتنم می‌شماریم! اما به فرض که بخواهیم پا بر زمین واقعیات کوتاه‌مدت بگذاریم، از شما می‌پرسم بر چه اساس این‌قدر از پیروزی پزشکیان و همان آسایش مقطعی مطمئن‌ایم که ریسک شکستن مقاومت علیه حکومت و وارد شدن در بازی‌اش را به جان خریده‌ایم! آیا از سخنان رهبر چنین فهمیده‌ایم که سیاست‌های کلی تغییر کرده یا دلواپسی شورای نگهبان که هنوز سایه به‌سایه کاندیداها را تعقیب می‌کند که اگر دست از پا خطا کنند و به خط قرمزها نزدیک شوند در همین حین فعالیت تبلیغاتی هم ممکن است رد صلاحیت شوند؟! این نکته را هم از نظر دور نداریم که از قضا شاید در چنین وضعی که خستگی و درماندگی به نهایت رسیده  امکان دارد سیلی سخت‌تری نثارمان شود: اینکه به طمع گشایش و لقمه نانی و نفس‌کشیدنی مقطعی وارد میدان شویم و فقط این امکان را برای  مستبد فراهم کنیم که به جهان فخر فروشد و از حضورمان پس از این بحران مشروعیتی که در آن گرفتار شده، جانی تازه گیرد. به جای اینکه خوش‌خیالانه به این فکر کنیم که آمدن شخصی مثل پزشکیان چه منافعی برای مردم دارد، به این پرسشهای ساده بیندیشیم که آمدن او (از صندوق بیرون بیاید یا نیاید) چه منافعی برای نظام ج.ا خواهد داشت؟ هلی‌کوپتر را خدا به کوه کوفته باشد یا "ولی‌خدا"،   چه کسی قرار بوده از این موقعیت منتفع شود؟ مردم یا معظم‌له؟ مهیار مهرزاد
إظهار الكل...
👍 93👎 8 1👌 1
Repost from گزینگ
ایرانِ قدرتمند چگونه ایرانی است؟ ✍کوروش برارپور بسیاری از حکومت‌های تمامیت‌خواه تاریخ همچون هیتلر، استالین و دیگران بر این باور بودند؛ به‌دلیل در اختیار داشتن پیشرفته‌ترین فناوری‌های نظامی بر قدرتمندترین جامعه عصر خویش حکم می‌رانند! غافل از اینکه در آینده‌ای نه‌چندان دور همچون دیگر همتایان‌شان در تاریخ بشر، درهم‌ خواهند شکست و فرو خواهند ریخت. اما پرسش بحث‌برانگیز آن است‌که؛ پایه‌ای‌ترین معیارها برای سنجش قدرتمندیِ یک جامعه چیست؟ جامعه قدرتمند، جامعه‌ای است که از شهروندانی قدرتمند برخوردار باشد و قدرتمندیِ شهروندان نیز بر پایه‌ی معیارهای زیر قابل ارزیابی است. بنابراین، شهروند قدرتمند کسی است‌که: 1️⃣اراده درازمدت وی بر خواست کوتاه‌مدت حاکمان جامعه متبوعش غلبه‌ی پایدار داشته باشد 2️⃣از طریق سازوکارهای دموکراتیک قادر به کنترل و مهار حکومت و دولت‌های متبوعش باشد 3️⃣برای خود حق اعتراض قایل باشد و در برابر تصمیم‌های اشتباه حاکمان نافرمانی و مقاومت مدنی کند 4️⃣در صورت نافرمانی یا مقاومت مدنی در برابر سیاست‌های اشتباه حاکمان، از مصونیت قانونی برخوردار باشد حال پرسش آن است‌که؛ برای تبدیل یک جامعه سرکوب‌شده‌ای چون ایران به جامعه‌ای قدرتمند، سازوکارهای قدرتمندی‌اش باید از چه ارکانی برخوردار باشد؟ ایرانِ قدرتمند در مرحله نخست باید دمکراتیک باشد و ایرانِ دموکراتیک نیز بر شش رکن زیر استوار است: ◾️رکن یکم: قانون. مراد از قانون، قانون مدرن است نه واپسگرا ◾️رکن دوم: نظام کشورداری انتخاباتی  آزاد (نه استصوابی) ◾️رکن سوم: احزاب شناسنامه‌دار(نه قارچی) ◾️رکن چهارم: رسانه‌های آزاد و مستقل(نه وابسته به حکومت یا سرویس‌های جاسوسی بیگانه) ◾️رکن پنجم: NGOها یا سازمان‌های مردم‌نهاد و مردم‌ساخته (نه حکومت‌ساخته یا دولتی‌شده) ◾️رکن ششم: شبکه‌ها و بخش خصوصی شرط پایداریِ قدرتمندیِ جامعه‌ی قدرتمند شده‌ای چون ایران نیز آن است‌که شش اصل زیر باید همواره در آن حکم‌فرما باشد: ۱. اصل آزادی اندیشه، بیان، نشر و انتخاب (Freedom): در ایرانِ قدرتمند؛ مطالبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و هنری بصورت آزاد، شفاف و روشن بیان و منتشر می‌شود   ۲. اصل نمایندگیِ آراء (Representation) : در ایرانِ قدرتمند؛ همه جریان‌های اجتماعی می‌توانند در عرصه سیاسی، نماینده داشته باشند ۳. اصل عدالت(Justice): در ایرانِ قدرتمند؛ همه جریان‌های سیاسی به نسبت وزن اجتماعی‌شان(و نه بیشتر) می‌توانند در ساختار تصمیم‌گیری جامعه سهیم باشند ۴. اصل برابری فرصت‌ها(Equality): در ایرانِ قدرتمند؛ فضاهای سیاسی بگونه‌ای ساماندهی می‌شود که هر اقلیتی بتواند در صورت کسب آراء، به اکثریت تبدیل شود ۵. اصل نهادینه‌سازی نقد و تفسیر حقیقت: در ایرانِ قدرتمند؛ فرایند نقد و اصلاح نهادینه می‌شود. به‌سخنی دیگر، امکان نقد مطالبات گوناگون و اصلاح ساختارهای معیوبِ سیاسی - حقوقی در جامعه(از طریق رسانه‌های آزاد و مستقل بعنوان رکن چهارم دمکراسی) تمهید می‌شود ۶. اصل نهادسازی مدنی برای رشد و یادگیری شهروندان و توسعه اجتماعات شهری و جوامع محلی: در ایرانِ قدرتمند؛ نهادهای تعدیل‌کننده مطالبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی ایجاد می‌شود که اینها همان نهادهای مدنی یا NGOها بعنوان رکن پنجم دمکراسی، حلقه واسط میان مردم و حاکمان‌اند.   نتیجه‌گیری بدیهی است؛ ایرانی که بر شش رکن و شش اصل اشاره شده در بالا استوار نباشد؛ درصورتیکه یکصدهزار کلاهک هسته‌ای، قوی‌ترین ارتش جهان و همچنین سرسام‌آورترین رشد علمی را در اختیار داشته باشد، ولی از شهروندانی قدرتمند برخوردار نباشد، نه‌تنها قدرتمند نیست بلکه شکننده‌ترین جامعه‌ی حال و حاضر جهان خواهد بود. برای قدرتمند شدن ایران؛ به شهروندانی آگاه و توانا و همچنین یک نظام سیاسیِ دموکراتیک (به مفهوم دقیق کلمه) نیاز است. با کانال ما همراه شوید. https://t.me/gzeng لینک کانال.... مارا به دوستان خود معرفی کنید...
إظهار الكل...
گزینگ

این کانال توسط روشندل غفور سلیمانی کارشناس ارشد علوم سیاسی، مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی مدیریت می‌گردد. گزینگ در زبان کوردی به معنی اولین تابش آفتاب می باشد جهت ارتباط و‌ارسال مطالب: با آی دی زیر در ارتباط باشد: @Ghaforsolaimani

👍 22
02:48
Video unavailableShow in Telegram
🔴چرا درجا می زنیم؟! آقای اکبرنژاد در این دو سه دقیقه به تبعات پروپاگاندا و تبلیغات برای مقدس جلوه دادن عملکرد حاکمیت و جلوگیری از نقد و نظر رهبران جامعه می پردازد. https://t.me/virayeshe_zehn
إظهار الكل...
7.89 MB
👍 71 5
جنبش مردان مُسِن سیاسی! ✍ رحیم قمیشی فصل انتخابات فصلی است که بسیار نایاب‌ها، "یاب" می‌شوند!! مثل حرکتی که نه زنان در آن حضور دارند، نه جوانان، نه اصلا نسل پس از انقلاب و تصور جنبش بودن را هم دارند. جنبش ایجاد تغییر، با شرکت در انتخابات. که البته بهتر است نام آن را بگذاریم توهم جنبش. ارزیابی‌ای از میزان مشارکت جوان‌ها در انتخابات پیش رو داشته‌اید؟ از خانم‌ها چطور؟ از دخترانی که سال‌هاست نادیده گرفته شده‌اند جز بوسیله ون‌ها و بازداشتگاه‌های مخوف. دختران معصومی که به آسانی مجرم شناخته می‌شوند و سوءسابقه در پرونده‌شان درج می‌شود. در محاسبات شما آنها اصلا وجود هم داشته‌اند؟ می‌دانید به‌خاطر نبودن سفارت‌های آمریکا و کانادا در کشور، جهت اخذ ویزا جوان‌ها دسته دسته به ترکیه و امارات و عمان و ارمنستان و گرجستان و ده‌ها کشور دیگر می‌روند، برای توریسم هم که نمی‌روند، می‌روند که برنگردند. خبر دارید الان نوبت‌های مصاحبه سفارت های آمریکا در آن کشورها به بیش از یک سال و دو سال کشیده شده؟ و آنها از موج مهاجرت ایرانیان کلافه‌اند، نوبت دو سال دیگر بگیرند تا شاید، شاید با هزاران تحقیر و کلی هزینه، به آنها ویزا بدهند! همه‌شان هم جوان‌های مستعد کشور. آن وقت عده‌ای از نسل گذشته، که تا حال هر نسخه‌ای پیچیده‌اند، گند زده‌اند به کشور، یادشان آمده بعد از سه سال فشار شدید اقتصادی، سال‌های متوالی بی‌سامانی، سال‌ها دزدی‌های سازمان‌یافته بزرگ، وزیرهای نالایق، الان موج مردمی پشت سر یک نفر ایجاد خواهد شد و جنبشی برپا، تا باز مردم "نه" خود را به حاکمیت بگویند. شاید وقتش شده آن نسل که هنوز هم تلاش می‌کند به مردم ثابت کند اشتباه نداشته، و می‌خواهد بگوید نیت بدی هم نداشته و هدفش ساخت کشور بوده است هم، و با یک رئیس‌جمهور خوب می‌شود به آن رسید، آن "نه" بزرگ را دریافت کند. از جوان‌ها بپرسید انتخابات کِی هست. از دختران بپرسید کاندیداها کدامند. بپرسید تا حال سخنرانی یکی‌شان را گوش کرده‌اند؟ خودمان را گول نزنیم. هیچ جنبشی در کشور (تا حال) ایجاد نشده. حتی بسیاری از همان انقلابیون سال ۵۷ هم پایشان را جلو نگذاشته‌اند. انتظار اینکه طی ۱۵ روز، جنبشی اجتماعی، آنهم تنها با مشارکت مردان پا به سن گذاشته و بریده از مبارزه، به‌وجود بیاید و ناگهان پنجاه میلیون نفر بروند پای صندوق رأی، انتظار عبثی است. خودمان را نباید فریب بدهیم. اکثر مردم نه به شمارش صحیح آرا باور دارند. نه به توانایی اثرگذاری یک رئیس‌جمهور، ولو خوش‌قلب و پاکدست. نه به آینده‌ای بهتر در سیستمی که روحانیون تصمیم‌گیران اصلی‌اش باشند. با آرزو نمی‌شود جنبش ساخت. امسال ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ نیست. پزشکیان هم، خاتمی و روحانی نیست. میرحسین و کروبی هم نیست. هاشمی هم نیست. تانک حکومت دینی به آسانی له می‌کند، آنکه منافعش را بخواهد تهدید کند. به اسم خدا می‌زند، زندان می‌کند، می‌کُشد. با چهار آدم نمی‌شود به مبارزه با فسادهای ریشه‌دار رفت، اگر همه مردم را پشت سرمان نداشته باشیم. تقلیل دادن مسائل به مدیران میانیِ ناتوان اشتباه است، اشتباهی بزرگ که فقط از عهده عده‌ای خاص برمی‌آید . همان ها که تصور می‌کنند، امسال هم ۵۷ است و هنوز خودشان مهم هستند و مرکز کره زمین و توان ایجاد جنبشی فراگیر را دارند!! @ghomeishi3 پی‌نوشت: بسیاری به‌حق می‌پرسند: - شرکت نکردیم چه می‌شود؟ - راه نشان دهید - با سر کار آمدن داوطلبان اصولگرا وضع باز هم بدتر نمی‌شود؟ - نظام به اشتباه پزشکیان را تایید کرده، چرا از این فرصت استفاده نکنیم. حتما به تک تک این سوالات خواهم پرداخت. در حد عقل و وسع خودم و دوستان همفکرم.
إظهار الكل...
👍 91👎 6 2
رضابهشتی معز در وصف اصناف خیانت و تمیز آنان از ارباب خدمت نوشتم. شطری برای خدمت بنویسم که در غوغای زمانه مدعیان آن بسیارند. خادمان هم بر سه نوع‌ند: خادمان نفس، خادمان زادبوم و خادمان تاریخ خادمان نفس خدمت به جیب و طایفه می‌کنند، در قید حقیقتی نیستند، هر حمالِ قدرتی را سربازند و نوکر جیب و منفعت طایفه خویش. با اینها از آرمان و فضیلت و اخلاق و اعتقاد حرف‌زدن آب در هاون کوفتن است. مفاهیم عالی و انسانی، اسباب کاسبی و لقلقه دهان ایشان است. رندان آخورند و مزدوران کور. مراتب قدرت و ریاست، طعمه آخور ایشانست و نسبتی با امانت و وفای بعهد ندارند. زبان‌باز و سالوس و خوش‌ادا و مدعی بی‌رحم و حریص ناسیرند. مرید مقام عالی و سربار مردم و فرعون مراتب دانی‌ند. این جماعت وصله ناچسب خدمت اما همیشه در قدرت‌ند و فاصله‌ای با خائنان ندارند اگرچه بحکم و قضا یا باقتضا مرتکب خدمتی شوند که فایده چاکری آن پیش‌تر مسلم است. بیـشینه صاحبان مناصب در نظام قدسی از این طایفه‌اند. طایفه دوم راستان راستین و رادان خدمت زادبوم‌ند، اصراری بر ریاست و شهرت ندارند اما گریزان از فرصت هم نیستند و اغلب بدلالت و حیلت دسته اول در سایه‌اند. در بازار خدمت‌فروشی سالوسان، منصبِ پایداری هم ندارند، اصراری هم بر نگاهداشت قدرت بنام خدمت ندارند. نفسی سیر و مهارشده دارند، آنجا که خیانت ببینند فاصله می‌گیرند، لقمه آلوده نمی‌خورند و پروای راستی و درستی دارند و به خدمت از راه دروغ و نیرنگ و به هر قیمت باور ندارند. آنقدر با خویشتن یگانه و صافی‌ند که بنام فریبای خدمت و برای فریب خلق هر پوستین آلوده‌ای نپوشند و از منفعت درگذرند. اینان برای ادای خدمت، زَهره کوفتن خیانت و ستیزه با قدرت فاسد هم البته ندارند. دسته سوم فراتر از مصالح روزگار خادمان سلامت تاریخ‌ند. با خدمت خویش ولو با رنجی تلخ و گران تاریخ را از آلودگی و پلشتی و خیانت می‌پیرایند و هزینه می‌پردازند تا در فردای روشن حُجتی بماند. عیار این دسته اندک، همیشه رضایت مردمان نیست، در ایفای نقش خادمانه و تاریخی از ملامت و سرزنش جمهور هم بیمی ندارند و در ستیزه با دزدان و پنجه‌کردن با هر فولادبازوی فاسد و خائنی ساعد سیمین خویش رنجه می‌کنند و تا پای جان می‌ایستند. چراغ تاریخ از اینان روشن است و سعادت قومی در گرو حیات ایشان. قواره آنان فراتر از آخور است و زهره ایشان سخت‌تر از زور و قدرتِ کور. شمار آنان در هر سده به انگشتان نمی‌رسد اما خدمت خلایق و طوایف لایق با آنان تعریف می‌شود. دیده مصلحت‌بین دارند و شهامت پرهیز. ایشان را با عناوین نمی‌توان فریفت و به مصلحت نمی‌توان آویخت. قسمت آنان از خدمت اغلب ارزان و نهاده نیست و خدمتِ گِران با صرافی نقد جان هم میسر است. ایام نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران ۱۴۰۳ از فیس‌بوک نگارنده
إظهار الكل...
👍 41 1
Repost from جوشِ دریا
🔻برای چی باید رای بدم؟ قبلا که رای دادیم چی شد؟ هیچ. قرار نیست چیزی بشود. به ایران خوش آمدید، جایی که حکومتش در آن توازن نهادهای انتصابی بر انتخابی‌اش غلبه فراوان دارد و هر سال بودجه سرسام آوری هزینه نهادهای مذهبی می‌شود. در آن نهادی نظامی دست بالا دارند و مردمانش یا با توزیع رانت در حال فعالیت‌اند یا طبقه متوسط آن می‌خواهند از این کشور فرار کنند. پس قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. این موضوع البته مختص ایران و شرایط ویژه‌اش نیست.‌ اگر با نظریه آنارشیستی همراه باشیم می‌فهمیم که اساسا دولت، خاصه دولت مدرن، نهادی است سرد و بی‌روح و در آن انتخابات نقش کمی در تغییر فرایندها و جهت‌گیری‌های دولت دارد. این نظریه را ضرب کنید در واقعیت جمهوری اسلامی و بعد منطقی است که نتیجه بگیریم که تغییر افراد حاکم بر قوه مجریه، قرار نیست تغییر عمده بنیادینی را حاصل کند. پس دیگر نپرسید که چه میشود؟! واقعیت این است که هیچ چیز خاصی نمی‌شود و اساسا قرار نیست بشود! این واقعیت البته برای برندگان در انتخابات به شدت سهمگین‌تر است. هر کس متصدی نهاد دولت در چند ماه آینده بشود، با دولتی مواجه است پر از بحران، بدهی، دشمن داخلی و خارجی و فقط باید متوهم بود که تصور کرد با قرار گرفتن در دولت، می‌توان تغییرات بنیادین ایجاد کرد. بنابراین این انتظار که قرار است با انتخابات قوه مجریه چیزی تغییر کند، از منظر علمی اساسا غلط است و معلوم نیست چه کسی و طی چه فرآیندی این ایده رومانتیک انقلاب از مسیر صندوق رای را در کله مردم کرده، که به انتخابات که می‌رسد همه دنبال یک متافیزیک و فلسفه تاریخ‌اند. نه اقا، همچین خبری نیست. یک انتخابات است، عده‌ای در دولت‌اند، که منافع اقتصادی و ایدئولوژیک بعضی را تامین می‌کنند، و عده ای دیگر به فنا میروند. این انتخابات فرصتی است تا آن جریان و شبکه قدرت که به شکل نسبی می‌تواند منافع فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ما را تامین کند به قدرت بنشیند و همین. پس لطف کنید رای دادن را الکی overrated نکنید که بعد که نمی‌خواهید رای بدید، فکر کنید خیلی خفن و رادیکال هستید و دارید مبارزه سیاسی می‌کنید. نه آقا. اگر رای دادن قرار نیست تغییرات بنیادین ایجاد کند، رای ندادن هم کاری خاصی را از پیش نمی‌برد. این بساط خفن پنداری را جمع کنید. پس به همان اندازه که رای دادن یک کنش رادیکال نیست، رای ندادن هم لزوما رادیکال نیست‌. خاصه اینکه جمهوری اسلامی نشان داده رای ندادن و عدم مشارکت به هیچ جایش نیست.‌ پس نه با رای دادن جوگیر شوید و نه با رای ندادن. اما درباره آینده سیاسی کشور باید حرف بزنیم. این رو هستم! #میلاد_دخانچی #انتخابات جوش دریا
إظهار الكل...

👍 88👎 16😁 3 2