cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

ساریـــن|حنانه نوری

﷽ نوای رویا:(کامل شده) دومین اثر نویسنده رمان تا انتها رایگان 🤍 پارت گذاری : سه شنبه تا جمعه(روزی دوپارت)✨ ﻫر گونه کپے پیگرد قانونی دارد‼

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
744
المشتركون
+124 ساعات
+107 أيام
+230 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
همش اینجاست یه پکیج خاص و کمیاب از برترین قصه‌ها که قرارداد چاپ دارن و عضویت محدود☺️👇🏼📚❌❌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟امیر با نامزدِ برادرش ازدواج می‌کنه و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عاشقانه ای میان زنی جسور  و مردی عاشق پیشه‌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فاصله ای میان عشق و نفرت ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی... 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاه‌ساله ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸موفقیت بشرط خیانت به معشوق 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیده‌اند. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زنی که برای عشقش قاتل میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفه‌ای می‌شه. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق اجباری وابسته به هوس ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دایانا عاشق یک مافیا می‌شه، جاسوسی یا... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی از نوع ممنوعه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟رابطه‌ی عاشقانه با برادر قاتل مادرم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشق‌پرواز میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی جذاب از جنس آرامش،مرهم زخم های ناتمام 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشقانه‌ای ناب میان دختر ترک و پسر بلوچ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی برپایه یک شکست 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بهم دست درازی شد مست کردم یادم بره‌خیانت دیدم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸بعد مرگ عموم اسیر پسرعموی مذهبیم شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشق استاد جذاب دانشگاهمون شدم که با نقشه بهم نزدیک شده بود ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری اسیر به دست دشمنان قسم‌خورده 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس مافیا ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸پسری که دوستش میدزدتش و قمار میش 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشقی برخواسته از دل یک کینه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فایل رمان‌های کامل شده و ممنوعه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دوست‌دختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاه‌شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تنهاامیدمردم برای‌نجات ازاین بیماری‌ما‌تبعیدی‌ها 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زاده قدرت بودم میان تمام ضعف‌های جهان! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازش‌حامله شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟انتقام به شرط قتل‌های وحشیانه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عروس خون‌آشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸شبابهش تجاوز می‌کردوروزها روی زخماش بوسه‌می‌زد جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
إظهار الكل...
Repost from N/a
-من،من تصمیم گرفتم ارثمو بدم به کوروش اما یه شرط دارم. -می خوای با ارثت کوروشو بخری؟اونم با پیش شرط؟اصلا تو فکر کردی شوهرت جهان می ذاره فائزه هر چه التماس دارد در نگاهش می ریزد. -جهان نمی فهمه،طلاق که بگیرم دیگه به اون ربطی نداره پولمو به کی می دم. مهوش دیوانه وار فریاد می‌زند: -اون‌جای بچه تو‌خونت بزرگ‌ شد.چطور می تونی فکر دیگه ای داشته باشی. -من عاشقشم. و‌ از این حس سرافکنده نیستم.همه عمرمو به پاش می ریزم مهوش فریاد می‌کشد: -نذار دهنم باز بشه و‌ از خاندان کثافت مجد بگم. فکر کنم وقتشه کوروش بدونه واقعا کیه... -التماست می کنم،من بدون کوروش می میرم کوروش بی خبر از دلدادگی زن عموش از زندگی اشرافی که حق مسلمشه بیرون انداخته می شه.حالا بعد چند سال فائزه بر گشته تا هر جور شده به عشق  پونزده سال جوون تر از خودش برسه... این میان رازها بر ملا می شه و کوروش می فهمه واقعا کیه... https://t.me/+AzT5BaqcHwc4NmU8 10صبح
إظهار الكل...
Repost from N/a
همش اینجاست یه پکیج خاص و کمیاب از برترین قصه‌ها که قرارداد چاپ دارن و عضویت محدود☺️👇🏼📚❌❌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟امیر با نامزدِ برادرش ازدواج می‌کنه و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عاشقانه ای میان زنی جسور  و مردی عاشق پیشه‌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فاصله ای میان عشق و نفرت ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی... 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاه‌ساله ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸موفقیت بشرط خیانت به معشوق 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیده‌اند. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زنی که برای عشقش قاتل میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفه‌ای می‌شه. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق اجباری وابسته به هوس ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دایانا عاشق یک مافیا می‌شه، جاسوسی یا... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی از نوع ممنوعه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟رابطه‌ی عاشقانه با برادر قاتل مادرم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشق‌پرواز میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی جذاب از جنس آرامش،مرهم زخم های ناتمام 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشقانه‌ای ناب میان دختر ترک و پسر بلوچ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی برپایه یک شکست 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بهم دست درازی شد مست کردم یادم بره‌خیانت دیدم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸بعد مرگ عموم اسیر پسرعموی مذهبیم شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشق استاد جذاب دانشگاهمون شدم که با نقشه بهم نزدیک شده بود ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری اسیر به دست دشمنان قسم‌خورده 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس مافیا ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸پسری که دوستش میدزدتش و قمار میش 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشقی برخواسته از دل یک کینه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فایل رمان‌های کامل شده و ممنوعه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دوست‌دختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاه‌شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تنهاامیدمردم برای‌نجات ازاین بیماری‌ما‌تبعیدی‌ها 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زاده قدرت بودم میان تمام ضعف‌های جهان! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازش‌حامله شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟انتقام به شرط قتل‌های وحشیانه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عروس خون‌آشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸شبابهش تجاوز می‌کردوروزها روی زخماش بوسه‌می‌زد جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
إظهار الكل...
Repost from N/a
دختره وسط مهمونی تو بغل مردی که توی کابوس شب‌هاش عاشقش شده بوده از هوش می‌ره، ازش می‌خواد باهاش فرار کنه😱 جلو می‌رم و درست رو به روش می‌ایستم، خودش بود! همون مردی که رویای شب‌هام بوده و توی خواب‌هام می‌اومد الان دقیقاً رو به روم ایستاده... -حالتون خوبه خانوم؟ بی‌حال می‌شم که توی یک حرکت منو توی آغوش گرمش می‌گیره، به چشم‌هاش زل می‌زنم و با بی‌حالی لب می‌زنم: _تو رو خدا منو از این جهنم ببر. https://t.me/+AzT5BaqcHwc4NmU8 ۱۲شب‌پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
_ما باید همین الان از این عمارت نحس فرار کنیم کوروش! جلو میاد و طره‌ای از موهامو به پشت گوشم هدایت می‌کنه: _می‌برمت یجایی که دست هیشکی بهت نرسه، قول می‌دم. -تو غلط می‌کنی! سر هردومون به سمت صدا می‌چرخه و با دیدن شروین نامزد احمقم، قلبم از سینه بیرون می‌زنه، طی یکی حرکت آنی باهم گلاویز می‌شن و چاقو توی دست شروین بالا می‌ره چشمم باهاش بسته و فریاد... مهرآیین دختری که می‌خواد با معشوقه‌اش فرار کنه اما سر بزنگاه نامزد بالهوسش سر می‌رسه😱🔞❌ https://t.me/+AzT5BaqcHwc4NmU8 ۲۱پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
در را به روی دختر می بندد.دختر ترسیده می نالد. -دست از سرم بر دار شروین تو رو خدا ولم کن. با نفرت می‌گوید:که با دوست پسرت فرار می کنی.شروین خر کی باشه.بهت نگفتم یه بار، دیگی که برا من نجوشه می‌خوام سر سگ توش بجوشه.یا برای منی یا هیچکس. تمام تنش از ترس می لرزد.عقب عقب می‌رود. -دیگه مال تو نیستم .من باهاش بودم.با کوروش خوابیدم.دیگه مال تو نیستم. شروین با عصبانیت سمتش یورش می‌برد.با تمام‌ توان گلویش را می‌فشارد.رنگ دختر کم کم کبود و بعد دستانش بی جان می‌شوند... مهرآیین شیرینی خورده پسر عموشه اما عاشق مردی دیگه می‌شه.باهاش فرار می کنه اما... https://t.me/+AzT5BaqcHwc4NmU8 ۱۶پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
همش اینجاست یه پکیج خاص و کمیاب از برترین قصه‌ها که قرارداد چاپ دارن و عضویت محدود☺️👇🏼📚❌❌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟امیر با نامزدِ برادرش ازدواج می‌کنه و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عاشقانه ای میان زنی جسور  و مردی عاشق پیشه‌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فاصله ای میان عشق و نفرت ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی... 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاه‌ساله ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸موفقیت بشرط خیانت به معشوق 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیده‌اند. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زنی که برای عشقش قاتل میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفه‌ای می‌شه. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق اجباری وابسته به هوس ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دایانا عاشق یک مافیا می‌شه، جاسوسی یا... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی از نوع ممنوعه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟رابطه‌ی عاشقانه با برادر قاتل مادرم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشق‌پرواز میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی جذاب از جنس آرامش،مرهم زخم های ناتمام 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشقانه‌ای ناب میان دختر ترک و پسر بلوچ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی برپایه یک شکست 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بهم دست درازی شد مست کردم یادم بره‌خیانت دیدم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸بعد مرگ عموم اسیر پسرعموی مذهبیم شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشق استاد جذاب دانشگاهمون شدم که با نقشه بهم نزدیک شده بود ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری اسیر به دست دشمنان قسم‌خورده 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس مافیا ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸پسری که دوستش میدزدتش و قمار میش 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشقی برخواسته از دل یک کینه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فایل رمان‌های کامل شده و ممنوعه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دوست‌دختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاه‌شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تنهاامیدمردم برای‌نجات ازاین بیماری‌ما‌تبعیدی‌ها 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زاده قدرت بودم میان تمام ضعف‌های جهان! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازش‌حامله شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟انتقام به شرط قتل‌های وحشیانه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عروس خون‌آشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸شبابهش تجاوز می‌کردوروزها روی زخماش بوسه‌می‌زد جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
إظهار الكل...
Repost from N/a
_مگه یادم می‌ره که هر شب با اون داداش عوضی‌تر از خودت مست می‌کردین و پشت در اتاقم تا خود صبح داد می‌زدین که درو باز کن تا از وجودت سیر بشیم؟🔞🔞🔞 چشمانش لبالب از اشک است: _پشیمونم دردت به سرم، من دوستت دارم روژیا...همش یه اشتباه بود، یه ندونم کاری احمقانه... منو ببخش و بذار با داشتنت همه چیز رو جبران کنم. اشک‌هایم را محکم از روی صورت پاک می‌کنم طوری که رد دستم روی پوست نازکم به حای می‌ماند: _اون شبا که تا صبح تنم توی اتاق می‌لرزید که نیای سراغم و بی‌عفتم کنی باید به فکر الان هم می‌بودی... تازه یادت افتاده من بی‌گناهم امیرحامی؟ چقدر بهت گفتم من تو مرگ مادرت دست نداشتم و تو فقط با رفع نیازهای شبونت عذابم دادی... قدم جلو می‌گذارد:_ازم بگذر روژیا... عقب می‌روم و خود را به لبه تراس می‌رسانم: _واسه این حرفا دیره، دیگه نمی‌خوام دستت به تنم بخوره!🔞 یه قدم دیگه برداری حسرت دیدنمو تا قیامت به دلت می‌ذارم و خودمو پرت می‌کنم پایین! ترسیده لب می‌زند: _نرو عقب زندگیم، باشه... باشه هرچی تو بگی! ولی پاهای لرزانم امان نمی‌دهد و همین که تلاش برای فاصله از لبه تراس می‌کنم ناگهان زیر پاهایم خالی می‌شود و... امیرحامی و برادر دوقلوش هرشب دخترکی که فکر می‌کنن مسبب مرگ مادرشونه عذاب می‌دن اما وقتی دست سرنوشت عشق رو تو قلب امیرحامی می‌ذاره و متوجه می‌شه روژیا بی‌گناه هستش می‌ره که بدستش بیاره... اما برای اینکار دیر شده❌💯❌💯 https://t.me/+LIb0UhxBecJmZTNk ۹صبح
إظهار الكل...
Repost from N/a
همش اینجاست یه پکیج خاص و کمیاب از برترین قصه‌ها که قرارداد چاپ دارن و عضویت محدود☺️👇🏼📚❌❌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟امیر با نامزدِ برادرش ازدواج می‌کنه و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عاشقانه ای میان زنی جسور  و مردی عاشق پیشه‌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فاصله ای میان عشق و نفرت ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی... 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاه‌ساله ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸موفقیت بشرط خیانت به معشوق 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیده‌اند. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زنی که برای عشقش قاتل میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفه‌ای می‌شه. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق اجباری وابسته به هوس ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دایانا عاشق یک مافیا می‌شه، جاسوسی یا... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی از نوع ممنوعه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟رابطه‌ی عاشقانه با برادر قاتل مادرم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشق‌پرواز میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی جذاب از جنس آرامش،مرهم زخم های ناتمام 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشقانه‌ای ناب میان دختر ترک و پسر بلوچ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی برپایه یک شکست 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بهم دست درازی شد مست کردم یادم بره‌خیانت دیدم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸بعد مرگ عموم اسیر پسرعموی مذهبیم شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشق استاد جذاب دانشگاهمون شدم که با نقشه بهم نزدیک شده بود ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری اسیر به دست دشمنان قسم‌خورده 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس مافیا ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸پسری که دوستش میدزدتش و قمار میش 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشقی برخواسته از دل یک کینه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فایل رمان‌های کامل شده و ممنوعه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دوست‌دختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاه‌شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تنهاامیدمردم برای‌نجات ازاین بیماری‌ما‌تبعیدی‌ها 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زاده قدرت بودم میان تمام ضعف‌های جهان! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازش‌حامله شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟انتقام به شرط قتل‌های وحشیانه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عروس خون‌آشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸شبابهش تجاوز می‌کردوروزها روی زخماش بوسه‌می‌زد جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
إظهار الكل...
Repost from N/a
امیرحامی پسری که بعد از کلی آزار روحی و جسمی به دخترک پاک این قصه متوجه می‌شه که مسبب مرگ مادرش کس دیگه‌ای هستش نه روژیای بی‌گناهِ عاشق پیشه 🥲 عضویت محدود فقط تا پایان امشب❌ https://t.me/+LIb0UhxBecJmZTNk ۱۲شب‌پاک
إظهار الكل...