•|||بــــاتــــلاق▾هـــرم رنـــــج|||•

سیلی به کپلای سفید و نرم کو.ـنش میزنم و شیار بهـ.ـشت صورتیشو میمالم پنبه آغشته به الکل رو روی باسنش میکشم که خودشو منقبض میکنه _شل کن تا بابایی سریع آمپولتو بزنه بعدش واسه جایزه میتونی آبنبات ددی رو لیس بزنی به محض اینکه خودشو شل میکنه سوزن رو داخل باسنش میبرم که جیغ بلندی میکشه و خودشو منقبض میکنه هیسی میکشم و دستمو روی سوراخش میکشم که از درد باسنش دستاشو میاره عقب که برای آروم کردنش چوچـ.ولش رو میمالم و سوزن رو از باسنش بیرون میارم با پایین کشیدن شلوارم و دراوردن مردونگی کلفت و رگدارم...🍆💦 https://t.me/+RNBdYyELPqJkZDA0 https://t.me/+RNBdYyELPqJkZDA0 لیتل گرلش مریض میشه و ددی ش گولش میزنه تا آمپول بزنه واسش

مردی که لیتل بوی رفیق پسرش میشه ولی پسرش به گرایش پدرش شک میکنه و...❌🔥 کاوه رو روی چمن های حیاط #دراز میکنم و #بوسه‌ی خیسی رو باهاش شروع میکنم #کی_رش رو از روی باکسرش میمالم #نیپل‌های کوچولوش رو به بازی میگیرم #ناله‌ی ارومش میون #بوسمون خفه میشه که دستم روی #سوراخ تنگش میشینه سریع #باکسرش رو پایین میکشم و #شلوارم رو در میارم. _عاه #ددی لطفا اینجا نه... ممکنه فرهاد بیاد پوزخندی میزنم و بی توجه به حرفش #انگشتم رو وارد #دهنش میکنم🔞💦 https://t.me/+QMW5ABet_os2MDFk https://t.me/+QMW5ABet_os2MDFk

#پارت_رمان_کپی_ممنوع ❌🔞 تیشرتشو تا بالای سینه بالا کشیدم و سیلی محکمی به یکی از سینه هاش زدم. حس برجستگی نیپل صورتی و خوش فرمش زیر انگشتام باعث شد بیشتر تحریک بشم و زیپ شلوارش رو پایین بکشم. _نکن هاکان، می فهمی توی مدرسه ایم؟ 🙊💦 کمرش رو به دیوار دستشویی چسبوندم و آلتش رو از توی زیپ شلوارش بیرون کشیدم. _خوبه که به حرفم گوش دادی و شورت نپوشیدی. وقتی کی*رت به زیپ شلوارت برخورد می کرد، چه حسی داشتی؟ 🔞🍆 جوابی نداد که حرصی شدم و سیلی محکمی به آلت خوابیده اش زدم... https://t.me/+DiZ9C1oqfctiMWZk https://t.me/+DiZ9C1oqfctiMWZk ⛔!! رابطه ممنوعه دو دانش آموز توی مدرسه !!⛔ #تو_کلاس_دوست_پسرشو_ارضا_میکنه💦 #ممنوعه ❗️  #گی_هات  ❗️

امیر دست روی سوراخ تنگ شایان میکشه و چند سیلی به سوراخ ملهتب و قرمزش میکوبه _سوراخت واسه جر خوردن زیر کیـ.ـرم له له میزنه...نکنه وقتی بادیگارد هامو میبینی هم اینجوری واسه ک.یـ.ـرشون باز و بسته میشه.🍆 شایان لباشو از حرفای کثیف امیر بهم فشار میده و گودی کمرشو به رخ میکشه امیر تفی روی سوراخ پسر هورنی و سکـ.ـسی زیرش میندازه و انگشت شصتشو وارد سوراخش میکنه _خیلی مشتاقم حلقه شدن سوراختو دور مردونگی م ببینم ضربه های سریع و پشت سرهمش به پروستان شایان میخوره و صدای ناله ش توی کل انبار میپیچه و...💦 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 من رئیس بزرگترین باند عاشق پسر غد و بد دهنی میشم و به اجبار برای نگه داشتنش...

⋮≡#بـــاتــــــلاق ⋮≡#پــــــــارت_302 خسته تر ازونی بودم که باهاش مخالفت کنم در‌ماشین رو کشید که پای راستمو بلند کردم و تو ماشین سوار شدم کورال خودشم کنارم نشست و درو بست *گوشیم پیش شماست؟ :-آره دست توکتاش بود من ندیدمش..بزار بیاد ازش بگیر.. منو ببین هارای جدی جدی حالت خوبه؟ نگاهمو بهش دوختم و با بدخلقی گفتم *بهتر از وقتیم که تو بهم چاقو زدی.. صورتش از حالت ناراحت اومد بیرون و اخم ریزی کرد.. :-خیلی نگرانت بودیم.. پوزخند صداداری زدم که تند گفت :-منو توکتاش..آخه هیچ جوره ردی از خودش بجا نگذاشته بود سخت بود پیدات کنیم ونمیشدم به پلیس خبربدیم.. *آره چون دوست قاتلت لو میرفت.. :-هارای چرا اینجوری رفتار میکنی فدات شم؟ اورمان قاتل نیست نفهمیده‌چرا همینطوری واسه خودت میببُری و میدوزی.. اون مرتیکه این خزعبلات رو بهت گفته توهم باور کردی؟؟ *اگه اون دروغم گفته باشه بازم از اون کثافت هرکاری برمیاد.. :-همچین چیزی نیست عزیزم..سرفرصت همه چیزو برات توضیح میدیم.. بهت آسیبی که نزده؟ *نه دست از سوال پرسیدن بردار.. اگه قراره اورمان بیاد تو این ماشین همین حالا زنگ بزن برام تاکسی بگیر.. بهم نزدیک شد و دستشو یه طرف صورتم گذاشت باچشمای گرد شده داشتم به نگاهش که رو لبام بود نگاه میکردم این رمانتیک بازیا چی بود.. با شستش زیر چشم چپمو کشید و لب زد:-هارای بخدا مثل سگ پشیمونم..نباید اونکارم باهات میکردم ولی دست خودم نبود انگار تسخیر شده بودم ..من همون‌موقع هم دوستت داشتم..حتی بهت اعترافم کردم چطور میخواستم به کسی که عاشقشم ضربه بزنم!!! *تسخیر اون کثافت شده بودی.. :-ببخش منو هارای..هرکاری بگی بخاطر بخشیدنت انجام میدم *آها..گفتی هرکاری؟؟ ↳•𝐁𝐘 𝐊𝐘𝐓 ↳⊜ @KRYSTALNOVEL

⋮≡#بـــاتــــــلاق ⋮≡#پــــــــارت_301 با دیدن پوزخندی که بعد دیدنم زد اخمام توهم رفتن و باسرعت رفتم سمتش.. بادستام محکم روی قفسه سینش ضربه زدم که یک قدم عقب رفت.. *سخت در اشتباهی اگه فکر کردی انسانی..حتی یه حیون هم به اندازه تو بی رحم و لاشخور نیست.. تو چطور تونستی چهارنفرو بعد اینکه بهشون اینهمه درد دادی بُکشی..؟ بالحن آرومی که ازش بعید بود گفت :-من کسیو نکشتم..اشتباه بهت رسوندن.. *خفه شو مادرجنده من بخاطر تو گروگان گرفته شدم..تو داداش اینو کشتی ولی من باید بخاطر اینکه اون انتقامشو ازتو بگیره توسطش اذیت بشم کی قراره سایه نحست از رو زمین گُم بشه!! بلاخره خودم شَرتو ازاین دنیا کم میکنم مطمعن باش.. :-دارم با چشمام میبینم که توکتاش چقدر خاطرتو میخواد..نمیخوام ناراحتش کنم بخاطر اینکه بیخیال هم نشیم‌هرکاری‌واسه همدیگه میکنیم.. وگرنه الان یه بلایی سرت میاوردم که غیر از جندگی کار دیگه ای در شاَنت نباشه.. خواستم جوابشو بدم که محکم با شونش بهم ضربه زد و سمت اتاق رفت چندثانیه مکث‌کردم و سمت در رفتم باعجله ای که تو کارم بود درو باز کردم و رفتم بیرون.. لباسم مناسب نبود و حدس میزدم وَن مشکی که جلوی خونه پارک شده مال توکتاش ایناست.. واسه همون با چندقدم‌تند‌رفتم سمتش.. قبل اینکه کامل بهش برسم دَر جلو باز شدم و‌یکی ازش پایین اومد سرجام وایستادم کورال بود با نگرانی ماشینو دور زد و سمتم اومد همینطور با نگاه بدی بهش خیره شدم که به محض رسیدن بهم منو تو بغلش کشید و‌صورتشو توموهام فرو‌برد :-حالت خوبه؟ وقتی جوابی ازم نشنید عقب رفت و به صورتم نگاه‌کرد فقط سرمو‌مثبت تکون دادم :-خداروشکر، بشین تو ماشین بیرون سرده سرما میخوری.. ↳•𝐁𝐘 𝐊𝐘𝐓 ↳⊜ @KRYSTALNOVEL

‼️‼️‼️دوست پسر غیرتی و بداخلاق‼️‼️ دوتا دوست مدرسه ای که عاشق هم میشن و تو مدرسه سک.س میکنن💦🔞😈 #Gay_Love🏳‍🌈 _آهههه...♨️ +هیششش صدات میره بیرون نمیخوام صدای #ناله هاتو کسی بشنوه😡👅 با #دیک کلفتش💦محکمتر داخل #سوراخ‌تنگم تلمبه زد که آهی از درد و #لذت کشیدم🤤⛔️ زبونشو روی #نوک_سینم کشید که صدای ناظم مدرسه بلند شد...❗️🥶 https://t.me/+DiZ9C1oqfctiMWZk #رابطه_خشن_دو_پسر_دبیرستانی 💦 #تو_مدرسه_سک‌.س_میکنن_که_ناظم_متوجه_میشه😨❌📛

پسری که مخفیانه پناه میبره به مردی مافیا تا از دست دختر بزرگترین قاچاقچی فرار کنه اما نمیدونه تمایلات اون مرد قراره گرایششو به بازی بگیره #گی_مافیایی🔞🔥 _لخت شو برو زیر میز _آقا لطفا ببخشید.. تکرار نمیشه لباسامو دراوردم و رفتم زیر میز که گفت: بچرخ جوری خودتو تنظیم کن کو*نت روبروی ک*یرم باشه. باید بخاطر کسری های لیست حسابرسی تنبیه بشی.‌..زود باش _آقا لطفا... تو کنفرانس همه هستن _اگه صدات در نیاد کسی نمیفهمه زیر میز داری گ*اییده میشی... https://t.me/+ZXrL8tSbNlo1NTZk https://t.me/+ZXrL8tSbNlo1NTZk پسری که گیر یه مافیای روانی میفته و به هر بهونه ای تنبیه میشه💦💦💦

💥هـی‌هـی بیـا ایـنجـا🫵🏿 فیـکشـن و رمان های فـول‌اسـمـات بـی‌ال، دوسـت داری؟🔞🔥 ⚠️،، سـکشـی‌ترین چنـل پی دی اف های #𝐁𝐃𝐒𝐌 ، انیـمه و مافیایی که راحـت می‌‌تـونی صحنـه‌های 🔞 رو به‌صـورت عکـس و ویـدئو ببیـنی.🤫💦 📍 رمان های عاشقانه اسـمات تخیلی 🌔🫧 📍پی دی اف های ممنـوعه‌ی گی‌‌کاپـل👬🌈 📍 کلیپ معرفی کتاب های معروف🗝📚 📍رمان ترسناک ، فـان و خفن😱🚫 https://t.me/+-PSl1oWdPgVhNWM8 https://t.me/+-PSl1oWdPgVhNWM8 ʰᵒˡʸ ˢᵉⁿˢᵉ ᵇᵃⁿᵉʳ جوین شو رمان های ناب بخون😍❤️

#دانش_اموزی_که_برای_گرفتن_نمره_بد_توسط_دوستش_تنبیه_میشه 🥺🙈🔞 #خطکش رو محکم روی #دستش فرود آوردم. #بغض کرده بود و مدام خودشو تکون میداد. #اخم پررنگی کردم و کشیدمش جلوتر. - صدای #گریه بشنوم من می دونم و تو، سه #شبانه روز باهات کار نکردم که حالا #هشت بگیری پسره ی #خنگ. شلوارشو پایین کشیدم و #اسپنک محکمی به #باسنش زدم... - رو به #دیوار وایسا، سریع. #همکلاسیش_رو_تو_مدرسه_تنبیه_میکنه 🧸📏⛔️ #مدرسه_ای 💥♨️ #ممنوعه💥♨️ #همکلاسی_غیرتی 💥♨️ https://t.me/+DiZ9C1oqfctiMWZk https://t.me/+DiZ9C1oqfctiMWZk