🔮از نفــــــــس افــــــــتـــاده..🔮
1 493
المشتركون
-324 ساعات
-177 أيام
-12130 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from N/a
شب عروسی اش به گوشش رساندن که جنازه نامزدش در عمارت بزرگ شایان هاست.
دلبرش در تخت ساشا شایان بر اثر تجاوز جان داده بود.
باید تاوان می گرفت و زخم می زد تا آرام می گرفت.
پس این وسط باید به سراغ مهره اصلی می رفت.
دختر شیطون و سرزبون دار شایان ها!
دختری که تمام ثروت کلان ساشا به نامش بود و مهره اصلی شطرنج این بازی حساب می شد.
ساحل باید تاوان کثافت کاری ساشا را پس می داد ولی این وسط یک مهره اصلی اشتباه حرکت کرد و آن قلب مرد مغرور و سرد داستان جذاب ما بود...
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
صب بپاک
5400
Repost from N/a
ساحل دختر شیطون و سرزبون دار شایانها....🥹😍
دختری که تمام ثروت کلان شایانها به نامش بود و مهره اصلی شطرنج این بازیهاشون حساب می شه
ساحل باید تاوان کثافت کاری ساشا برادرش رو پس بده
ولی این وسط یک مهره اصلی اشتباه حرکت کرد و آن قلب مرد مغرور و سرد داستان جذاب ما بود...🥹🥲
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
8پاک
5000
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر سپهبد🔥🤤
مردی بداخلاق و مغرور که تا به حال کسی چهرهاش و از نزدیک ندیده و به مرد #نقابدار معروفه😎
مردی خشک و سرد که از همه دخترا بعد از مرگ نامزدش فاصله میگیره...
شب عروسیش به گوشش رسونده بودن که جنازه نامزدش در عمارت بزرگ شایان هاست.
دلبرش در تخت #ساشا شایان بر اثر تجاوز جان داده بود.
باید تاوان می گرفت و زخم می زد تا آرام می گرفت.
قسم خورده که بعد ازمرگ نامزدش #مهگل دیگه عاشق نشه و به کسی رحم نکنه
بعد از اون همه سختی و درد و رنج
درست وقتی میخواد انتقام شو بگیره
بدجوری دل میبازه به خواهر دشنمش، به خواهر کسی که مسبب تمام مشکلات و دردهایی هست که کشیده....🥲💔
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
صب بپاک
6800
Repost from N/a
خلاصه:💔🥀
جانان دختری کم سن و سال، که بهخاطر سرو سامان گرفتن زندگیاش، داخل کارگاه حاجصادقی؛ قالی میبافد. اما حاجصادقی دلباخته او میشود و از او میخواهد که صیغهاش شود. جانان امتناع میکند تا اینکه، یک روز که هر دو داخل کارگاه تنها هستند، حاجصادقی وارد کارگاه میشود...🔞🔥
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
9پاک
5900
Repost from N/a
00:05
Video unavailable
کوهیار مستوفی
مهندس مکانیک جذاب و هیکلی که همه دخترای محل برای نیم نگاهی از اون بال بال میزنن ، خودش محتاج نیم نگاه دختر خودساخته و شیطونیه که هر روز از جلو مغازهاش رد میشه و به کارگاه قالیبافی میره .
عطش و تب خواستنش مثل خون توی رگهاشه اما غرورش مانع میشه که قدم پیش بذاره .
غافل از اینکه حاج صادقی پیر مرد معتمد محل و صاحب قالی بافی برای جانانش نقشه کشیده و طمع تن اونو داره و یک بار از تنهایی او در کارگاه....🔞🫣
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
صب بپاک
7900
Repost from N/a
من، شهابم!... مثل اسمم زاده ی "آتش"🔥
تاجر مغروری که هیچ کدوم از دخترای اغواگر و زیبایی که دورم بودن نتونستن دل سنگ و سردم رو بدست بیارن اماااا...
دختر کوچیک و مظلوم حاج تیمور وثوق، تونست!
دختری که خونوادش طردش کرده بودن.
۱۱ سال ازم کوچیکتر بود و ساده تر از همه دخترایی بود که توی تختم اومده بودن ولی من... خواستمش! و چه چیزی بود که من بخوامش و بدستش نیارم؟
بچه بود ولی... به عقد خودم در اوردمش تا هیچ مردی حتی جرات نگاه کردن بهش رو نداشته باشه.
همه چیز باب میلم بود تا وقتی که مردی رو دیدم که اون و بزرگ کرده بود و می تونست خیلی راحت ازم بگیرش.
من ولی ادمیم که حاضرم قاتل بشم اما از چیزی که تصاحبش کردم نگذرم! پس...❤️🔥
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
8پاک
3700
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
اون دکتر ارمان وثوقه!
مردی که هفت سال غیب شد! و بعد هفت سال یک دفعه برگشت.
وقتی بعد هفت سال دیدمش باور نکردم که همون پسری باشه که منو توی بغلش عاشقانه بزرگ کرد!
حالا یه دنیا فاصله بینمون بود. من به زور زن مرد پولدار و پیری شده بودم که ۱۱ سال ازم بزرگتر بود و فقط دنبال عیاشی بود.
فکر می کردم من و فراموش کرده و دیگه براش مهم نیستم اما... وقتی که با دیدن بدن کبود و کتک خورده م رگ گردنش از غیرت پاره شد، افکارم بهم ریخت.
جلوی همه من رو پشت خودش کشید و نذاشت دیگه حتی نوک انگشت اون شوهر بی رحم و هوسبازم بهم بخوره اما...خبر
حاملگیم مثل بمب منفجر شد!🧨
حاملگی در حالی که همه می دونستن شوهرم عقیمه!...🔥
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
صب بپاک
7700
Repost from N/a
اون زن فریبکار باعث شد تو اوج موفقیت و خوشی هام، همه زندگیم بهم بریزه و با تهمتش کاری کرد به اجبار عقدش کنم.
من شدم یه مرد سرد و بی تفاوت که دلش به هیچی خوش نبود.
تا اینکه اون عروسک خوشگل چشم رنگی رو دیدم.
واسه بازی و سرگرمی بهش نزدیک شدم. ولی اون با دلبریاش کاری کرد که دلم براش بلرزه و بشه تنها دلیل نفس کشیدنم🔥🔞
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک
6500
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
من افسونم...
دختر هات و دلبری که با شیطنتهام همه رو عاصی میکنم...
توی یک شب زندگیم عوض شد و با وکیل جذابی که عموی دوستم بود. عاشقش شدم و پنهون از همه باهاش قرار میذاشتم. تا اینکه تو شب عروسی خواهرم فهمیدم متاهله و دنیا روی سرم خراب شد😭❤️🩹🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
8پاک
5700
Repost from N/a
Photo unavailable
من اروندم...
وکیل پایه یک دادگستری و نوه محبوب شهسوارها!
توی یک شب زندگیم بهم ریخت و با تهمتی که بهم زده شد مجبور شدم دختر عموی مرموزم رو به عقد خودم دربیارم زنی که هیچوقت نتونستم دوستش داشته باشم. تا اینکه اون دختر چشم سبز سر راهم قرار گرفت و دنیای تیره و تارم رو رو برام رنگی کرد...دختری که متاهل بودنمو ازش پنهون کردم و عاشقش شدم...🔞🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک
10200