RADEKAL5

ز آب چشمه و باران نمی‌شود خاموش که آتشی که در اینجاست آتش جگریست 🅰

‌ به نام تو امروز آواز دادم سحر را به نام تو خواندم درخٺ و پل و باد و نیلوفر صبحدم را تو را باغ نامیدم و صبح در ڪوچه بالید . . . 🅰 #سلام_و_درود_یاران #صبحتون_مزین_به_لبخند 🅰

نرگس مستت ربوده عقل من برده خوابم نرگس جادوی تو بر سر میدان جانبازی دلم در خم چوگان ز زلف و گوی تو 🅰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

صبح آمد و من منتظر یارم از شب بہ سحر یڪسرہ بیدارم گر بگذرے از ڪوے دلم اے یار یڪ بار بدہ فرصت دیدارم 🅰

. هر صبح گل و جوانه تقدیمِ شما یک خنده ے عاشقانه تقدیمِ شما از لحظه ے اولِ طلوعِ خــورشید زیباییِ صــد تـرانه تقــدیمِ شمــا 🅰 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎

برخیـز و برفـروز چراغِ سپیـده را تا بنگرم به روی تو صبح ندیـده را تا سـر برآورم به تماشـای آفتـاب... روشن کنم نگاه سیاهی کشیده را 🅰

هجر داغیست که گر بر جگرِ کوه نهند سنگ بر سینه زنان آید و فریاد کند... 🅰

نه شکایت از تو کردم ؛نه دل از غمت رها شد تو خودت وفا نکردی که چنین ستم به ما شد 🅰

سراپا زخم کاری خورده ی شمشیر بیدادم بنازم طاقت خود را که نالیدن نمی داند 🅰

باعث آه حزین ما همان از عشق پرس درد می‌فهمد زبان نبض این بیمارها...... 🅰