📚 رمان‌ های صوتی بهار

مقدمه

#به_خدا_نامه_خواهم_نوشت نویسنده: نیلوفر لاری رکسانا دختری است با چشم‌های بنفش. این دختر زندگی عجیب و غریبی دارد. مادر رکسانا زنی است زیباست که روابط اجتماعی خوبی دارد و با همه خیلی زود ارتباط میگیرد. در مقابل پدر رکسانا مردی حسود و متعصب است که طاقت ندارد ببیند همسرش با همه مهربان و صمیمی است. تا جایی که مادر دیگر طاقت تهمت‌های همسرش را ندارد. تاوان اعتراض مادر زندگی‌اش است. حالا پدر هم دستگیر شده و دخترکی گنگ و مبهوت گوشه‌ای ایستاده و به تمام این اتفاقات نگاه میکند. رکسانا که روزی دختری ثروتمند بود و بهترین لباسها و اسباب‌بازی‌ها را داشت، حالا باید به یتیم‌خانه میرفت. لباسهای کهنه، غذای بدمزه و اتاقهای پر از بچه‌های یتیم و فقیر برایش بدتر از کابوس است. سپس مراقبت از این دختر را خانواده‌ پدری‌اش برعهده میگیرند. زندگی حالا از قبل هم دشوارتر شده و بدرفتاریهای آدمهای دور و بر در زندگی رکسانا تمامی ندارد. تنها همدم و دوست این دختر، قلم و کاغذی است که حالا قرار است داستان زندگی عجیب او را تعریف کند. @romanhaye_soti @ARIADOOKH : منبع شامل ۵۲ فایل صوتی👇👇