کانون ادبی دانشگاه شیراز

جلسه دوم از سلسله جلسات "جریان‌شناسی نثر مدرن فارسی" هم اکنون در حال برگزاری است. منتظر شما عزیزان هستیم🙏🏻 لینک جلسه(در ادوب کانکت) :👇🏻👇🏻👇🏻 http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15 ----------------------------------- موضوع: رمان تاریخی اجتماعی هدایت‌گر: زهرا بانشی -----------------------------------

کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می‌کند: 📚جلسات جریان شناسی نثر معاصر جلسه دوم: رمان تاریخی اجتماعی هدایتگر: زهرا بانشی 🗓 سه شنبه ٢٣ فرودین ⏰ ۶ ب.ظ 📎لینک جلسه در ادوبی کانکت: http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15

جلسه نخست از سلسله جلسات "جریان‌شناسی نثر مدرن فارسی" هم اکنون در حال برگزاری است. منتظر شما عزیزان هستیم🙏🏻 لینک جلسه(در ادوب کانکت) :👇🏻👇🏻👇🏻 http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15 ----------------------------------- موضوع: بررسی سرچشمه‌ها هدایت‌گر: زهرا بانشی -----------------------------------

آن‌ گاه که ماه می افتد می افتد میز،غبار می شود و آتش، تنوره می کشد از پهلوی فرش. از میان دندان های سبز حریف اما، دشنام تف می شود که باز شعله گُر می‌گیرد بر نعش اسب سهم تماشا: دست های سوخته‌ی شفا،پیلیزِ¹موهای رام، پرده های شعله، دهان دیو، رخ گداخته،باروی ریخته، مویه های سوار با نعش های مانده در غبار روای مات و حریف مات آن گاه که ماه می افتد . آبان ۷۴ ¹:پیلیز: بوی سوختن پشم، مو و پارچه –قطعات،راه ابریشم ۶ ،انتشارات نیم نگاه #شاپور_بنیاد @kanoonadabishz

کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می‌کند: 📚جلسات جریان شناسی نثر معاصر جلسه اول : بررسی سرچشمه ها هدایتگر: زهرا بانشی 🗓 سه شنبه ۱۶ فرودین ⏰ ۱۸ ب.ظ 📎لینک جلسه: http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15

حکایت ماه در حیاط ما @shakhsaar دیگر از ماه بگویم ماهی که میوه‌ی مشترک درخت‌های حیاط بود ماهی که پدرم سحرها می‌شستش و باز در آسمان رهایش می‌کرد و ماه از وقار نسیمِ تبسمی نصیب می‌برد و ستاره‌های شیدا را در امتداد نارنج‌ها پرتاب می‌کرد *** شاید ماه اینجا سرنوشت خویش را جست‌و‌جو می‌کرد گاهی که با سبزهای حیاط گفت‌و‌گو می‌کرد #شاپور_بنیاد

رضا براهنی درگذشت تسلیت به جامعه‌ی ادبی زادروز: ٢١ آذر ١٣١۴ درگذشت: ۵ فروردین ١۴٠١ ---------------- #رضا_براهنی #کانون_ادبی_دانشگاه_شیراز

🌱 ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی حافظ ✔ اجرای زنده استاد محمدرضا شجریان در شبکه یک سیما_نوروز .1373. ‌ 💐همایون بادت این روز و همه روز

🌱🌱🌱 درود بر شما علاقمندان به شعر، پیشاپیش نوروزتون گرامی باد. 🌻🌼 آخرین جلسه شعر سال ١۴٠٠ در حال برگزاری است. منتظر شما عزیزان هستیم🙏🏻🙏🏻 لینک شرکت در جلسه:👇🏻👇🏻👇🏻 http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15 ------------------------------------------------ بهاری داری از وی بر خور امروز که هر فصلی نخواهد بود نوروز گلی کو را نبوید آدمی زاد چو هنگام خزان آید برد باد نظامی

کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می‌کند: جلسات هفتگی شعر شنبه ٢١ اسفند ماه ساعت ۱۸ هدایتگران : محمد بهادری ، محسن پناهی . . برای ارسال اشعار خود، به دایرکت کانون یا شماره زیر در واتساپ پیام دهید . @kanoonadabi_shzu ۰۹۳۳۳۰۵۷۹۴۷ لینک جلسه: http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15 📌این برنامه در بستر ادوب کانکت برگزار خواهد.

درود به همراهان کانون ادبی دانشگاه شیراز نشست گفت‌وگو درباره‌ی کتاب " فلسفه‌ی رمان‌" در حال برگزاری است منتظر حضورتون هستیم 🙏🏻🙏🏻🌼 http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15

📚📚📚 کانون ادبی دانشگاه شیراز با همکاری نشر لگا برگزار می‌کند. نشست گفت‌وگو درباره‌ی کتاب " فلسفه‌ی رمان" --------------------- با حضور نویسنده: بری استاکر مترجم: یاسر پوراسماعیل و منتقد: یاسر فراشاهی نژاد --------------------- 🗓 یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ⏱ ۱۸ بعد از ظهر به وقت ایران 📌این برنامه در بستر ادوب کانکت برگزار می‌شود. لینک برنامه: http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15 💢ورود برای عموم آزاد است.

کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می‌کند: جلسات هفتگی شعر شنبه ١۴ اسفند ماه ساعت ۱۸ هدایتگران : محمد بهادری ، سروش کریمی . . برای ارسال اشعار خود، به دایرکت کانون یا شماره زیر در واتساپ پیام دهید . @kanoonadabi_shzu ۰۹۳۳۳۰۵۷۹۴۷ لینک جلسه: http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi15 📌این برنامه در بستر ادوب کانکت برگزار خواهد.

شروع جلسه تا دقایقی دیگر

کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می‌کند: جلسات هفتگی شعر شنبه ۷ اسفند ماه ساعت ۱۸ هدایتگران : محمد بهادری ، سروش کریمی . . برای ارسال اشعار خود، به دایرکت کانون یا شماره زیر در واتساپ پیام دهید . @kanoonadabi_shzu ۰۹۳۳۳۰۵۷۹۴۷ لینک جلسه: https://www.skyroom.online/ch/farhangi.shirazu/kanoon-adabi 📌لطفا پس از ورود به اسکای روم گزینه مهمان را انتخاب کنید .

ذوذنبی بر خاک همسرم ! اين دعا و قسم را که سخت ناخواناست به گردن ِاسبي بياويز که بر اجساد سربازان و ما خواهد گذشت. اسبي به هيأت ِانسان به هيبت بهمني در سهند. ارديبهشت است قتال ترين ماه ِمنظومه ي شمسي فرو بند درها را اي بيوه ی سی ساله اسب ِنبي در قريبان شيهه مي کشد و بي مرکوب، در کمند ِسواره نظام است . شام، ديگران را فطير و کلم بده براي بهرام پونه بجوشان. ماه ِدرشت ِخوب دري که به لطف ِ باد –باز و بسته مي شود. الامان اي جوخه ماشه را نچکان هنوز اندکي شب است ... برنوي روسي سکوت ِقريبان را نشانه ميگيرد و نبي در ذهن ِشاعر نشسته بر باد و بر ارس مي تازد. #بهرام‌_اردبیلی

شب به آرامی در کِتری‌ ماه تبخیر می‌شود. ای شعر! پس کِی می‌توانم خشونت واژه‌هایت را به شدت ببارم؟... #سالمرگ #بهرام‌_اردبیلی –رهگذری در خواب پروانه‌ها

🎼📜کانون ادبی و موسیقی دانشگاه شیراز جستاری در موسیقی و شعر خراسان هدایتگر: مجتبی روزبه، نوازنده و مدرس تار، سه تار و دوتار جمعه ۶ اسفند ١۴٠٠ ساعت ١٩‌ این برنامه به صورت زنده از لایو اینستاگرام کانون ادبی و اسکای روم پخش خواهد شد. صفحه اینستاگرام کانون‌ ادبی دانشگاه شیراز 👇🏻👇🏻👇🏻 https://instagram.com/kanoonadabi_shzu?utm_medium=copy_link لینک اسکای روم: https://www.skyroom.online/ch/farhangi.shirazu/kanoon-adabi

.... #صوت_برنامه #جلسات_داستان جلسه تحلیل داستان آدم‌کش‌ها اثر #ارنست_همینگوی تحلیل: بیژن کیا تاریخ: سه شنبه ۲۶بهمن ۱۴۰۰ ... @kanoonAdabiShz

🎙🎶📚 کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می کند : سلسله پادکست ‹ساحل‌نشینان ادبیات› 📍اولین اپیزود : گوینده : زهرا اخلاقی موسیقی: مهدی قائدیان تدوین : محمد رجایی 📌 ساحل‌نشینان ادبیات یعنی ثبت ادبیات شفاهی و کتبی مردمی که در کنار ساحل به گذران عمر مشغول اند . در هرکجای جهان که خط دریا وآسمان به هم برسد، هرکجایی که ، هر جغرافیایی که لنگرگاهی وجود داشته باشد و تجربه های زیستی متفاوتی را شکل دهد. اولین سفر ما به بوشهر بود. @kanoonadabishz

جلسه در حال برگزاری‌ست

کانون ادبی دانشگاه شیراز برگزار می کند: سلسله جلسات داستان محوریت جلسه: تحلیل داستان **آدم‌کش‌ها** از ارنست همینگوی هدایتگر: بیژن کیا سه‌شنبه ٢۶ بهمن ١۴٠٠ /ساعت ١٨ برای ورود به جلسه ابتدا گزینه میهمان را انتخاب کنید. لینک جلسه: https://www.skyroom.online/ch/farhangi.shirazu/kanoon-adabi

#عرفان نقل است که یک روز بر سرِ منبر می گفت:خدا و خدا. کسی گفت: خواجه!خدا چه باشد؟ گفت:نمی دانم. گفت:چون نمی‌دانی چرا می گویی؟ گفت: این نگویم چه گویم؟ #تذکره_الاولیا تصحیح محمد‌رضا شفیعی کدکنی –ذکر شیخ ابوعلی دقاق @kanoonadabishz

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد به آواز حزین گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند کافر عشق بود گر نشود باده پرست برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر که ندادند جز این تحفه به ما روز الست آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم اگر از خمر بهشت است وگر باده مست خنده جام می و زلف گره گیر نگار ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست #حافظ #غزل_نیمه_شب @kanoonAdabiShz

دوفصلنامه ادبی چیستا سال چهارم، شماره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ صاحب امتیاز: #کانون_ادبی_دانشگاه_شیراز مدیر مسئول:پرنیان کعبه زاده سردبیران: زهرا ریحان،پرنیان کعبه زاده @kanoonadabishz

#شعر_جهان دویست و بیست و پنج روز زیر علف‌ها و تو بیشتر از من می‌دانی. حالا خیلی وقت است خونت را گرفته‌اند شده‌ای یک چوب خشک داخل یک سبد همین طور است؟ در این اتاق لحظه‌های عشق هنوز هم سایه انداخته‌اند. زمانی که رفتی تقریباً همه چیز را با خودت بردی. شب‌ها زانو می‌زنم مقابل ببرهایی که نمی‌خواهند من وجود داشته باشم. تو دوباره اتفاق نمی‌افتی. ببرها پیدایم کرده‌اند و برایم مهم نیست. @kanoonadabishz 📚برای من غمگین نشوید #چارلز_بوکفسکی مترجم: #سینا_کمال_آبادی انتشارات اتفاق

. . ولادیمیر: چی می‌گویند؟ استراگون: راجع‌به زندگی‌شان حرف می‌زنند. ولادیمیر: زندگی کرده‌اند، بسشان نیست؟ استراگون: نه، باید حرفش را هم بزنند. ولادیمیر: مرده‌اند هم بسشان نیست؟ استراگون: نه، کافی نیست. (سکوت) –درانتظارگودو #ساموئل_بکت 📌شرح موسیقی: تیتراژ فیلم ایثار 1986 شاهکاری از آندری‌تارکوفسکی اپرا از یوهان‌سباستين‌باخ با صدای جولیاهاماری @kanoonadabishz

وقتی که سیل سرازیر می شود، جائی که قطره عرق ما چکید پاک خواهد شد و نقش پاهایمان بر خاک از بین خواهد رفت. اما شاید بومادران و بابونه در یاد سبز خود نگه دارند روزی که ما به بوی خوش پاکشان سلام می دادیم و روی برف نوشتیم (زنده ایم). #برشی_از_کتاب جوی و دیوار و تشنه #ابراهیم_گلستان @kanoonadabishz

#داستان_کوتاه #بیژن_نجدی @kanoonadabishz

#عرفان و گفت: ابلیس کشتهٔ خداوند است، جوانمردی نبود کشتهٔ خداوند خویش را سنگ انداختن(اشاره به رمی جمرات در حج که حاجیان به شیطان سنگ می اندازند.) #تذکره_الاولیا –ذکر ابوعلی دقاق @kanoonadabishz

#شعر_جهان #شعر_ترکیه ممکن است امشب بمیرد با سوخته‌گی سینه‌ی کتش از آتش گلوله‌یی هم امشب به سوی مرگ رفت با گام های خویش پرسید:-سیگار داری؟ گفتم : بله -کبریت؟ گفتم:نه شاید گلوله روشنش کند. سیگار را گرفت و گذشت... شاید الان دارز به دراز افتاده باشد سیگاری نیفروخته بر لب زخمی بر سینه... رفت. نشانه‌ی تکثیر و تمام. ۱۹۳۰ #ناظم‌_حکمت برگردان #شاملو –گزنیه‌ئی از شاعران بزرگ جهان،انتشارات‌ نگاه @kanoonadabishz

-شبه هنرمند چون هیچ هنری ندارد، هنرمند واقعی را با آن هیچ مناسبتی نیست. -شبه هنرمند یک یا دو زبان فرنگی را درست یا نادرست یاد گرفته و نام عده ای از مکاتب هنری غرب را که اصلا ربطی به ما ندارد، به خاطر سپرده و هرجا و هر موقعیتی پیش بیاید، با کلمات قلنبه و سلنبه و زبان یاجوج و ماجوج و آلوده به لغات فرنگی به اظهار نظر میپردازد. -شبه هنرمند از آن که در فلان کشور اروپایی ول گشته، داد سخن میدهد. -موسیقی ملی و فولکلوریک مملکت خودمان را به کلی نادیده میگیرد ولی اصلا و ابدا اعتراضی به دلقکهایی مثل گوگوش ها و ستارها ندارد. -شبه هنرمند ریشه در خارج از وطن خود دارد. -بدتر از همه، بازی کردنشان با مذهب و اسطوره های مذهبی است. نه که هیچ بینشی نسبت به این مسائل از هیچ زاویه ای ندارند، همه چیز را سهل و ساده میگیرند. واقعه ی کربلا را با ماجراهای پایین تنه ای به هم می آمیزند که مثلا تئاترشان را پر کنند. -برای شبه هنرمند موضوع و سوژه اصلا مهم نیست.آنها حرفی ندارند که بگویند. با پرت و پلا گویی، جاهای خالی را پر میکنند. به این ترتیب عاقبت به فرمالیست پناه میبرند. تا آنجا پیش میروند که پرت و پلا نویسی را اوج کار خود میدانند. -شبه هنرمند نقش خود را جهان وطنی میداند. غافل از اینکه هیچ هنرمندی تا از مسائل محیط خود مایه نگیرد نمیتواند جهانی شود. -شبه هنرمند به کلیات میپردازد. به این ترتیب آرزویش این است که کارش در بیرون از کشور عرضه شود. -اگر کتابش فروش نرفت میگوید مردم نمیفهمند. اگر نمایشنامه یا فیلمش با بی توجهی و خشم ملت مواجه شد باز مردم گناهکارند که ظرافت روح لطیف وایشان و آثارشان را اصلا متوجه نمیشوند. -انگ نفهمی مردم تنها اسلحه ای است که در تمام صحنه های دفاعی به کار میبرند. -شبه هنرمند گرفتار تنبلی ذهنی کامل است. -شبه هنرمند زاییده ی سانسور و ممیزی است. -در مقابل محمد قاضی و به آذین و دانشور و گلشیری، ده ها پاورقی نویس و شعرقصه نویس و مترجم کذایی را که برای مطبوعات مبتذل خوراک تهیه میکنند را علم میکنند. #گزیده_سخنرانی #غلامحسین_ساعدی #انستیتو_شعر_گوته #آلمان_پاییز_56 @kanoonadabishz

«كيف لايشتاقون الا يوجد في مدينتهم ليل؟» چگونه دلتنگ نمی‌شوند، مگر شهرشان شب ندارد؟ - لاادری. @KanoonAdabiShz

گزارش دومین جلسه از سلسه جلسات داستان تحلیل داستان پی‌یر منار مؤلف دن کیشوت اثر خورخه لوئیس بورخس ١٧ آذر ١۴٠٠ تحلیل‌گر: علی شاهی جلسه با محوریت مطالعه و بررسی داستان «پی‌یر منار مؤلف دن کیشوت» برگزار شد و مبنای تحلیل بدین‌گونه بود که داستان به چند بخش تقسیم شده و هرکدام به صورت مستقل مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. فایل کامل جلسه حدود دو ساعت است که در کانال تلگرامی کانون ادبی قرار داشته و علاقه‌مندان می‌توانند برای شنیدن آن از این طریق اقدام کنند. در گزارش حاضر، خلاصه‌ای از مطالب جلسه بیان شده است. درباره‌ی علت انتخاب این داستان باید گفت: دلیل اصلی، نداشتن تکنیک‌های مرسوم داستان نویسی و عناصر داستان است تا به مخاطب نشان داده شود داستان‌نویسی مدرن فراتر از تکنیک‌های سنتی ست و یک اثر مدرن یا پست مدرن، می‌تواند با یا بدون این ویژگی‌ها هم‌چنان اثری مهم باشد. دو مقدمه پیش از خواندن داستان ارائه شد: مقدمه‌ی اول در این باره بود که داستان پی‌یر منار تا چه حد ویژگی‌های یک داستان را داراست. معمولا این‌ نوع از داستان‌ها در زمینه‌ی متون رمان‌گونه قرار می‌گیرند و اگرچه اغلب مولفه‌های یک رمان مثل گره افکنی، گره گشایی و ... را ندارند اما با تکنیک تعلیق باور، به مخاطب این حس را القا می‌کنند که با متنی واقعی و خبری مواجه نشده‌است. مقدمه‌ی دوم نیز درباره‌ی پس‌زمینه و اهمیت آن در هنگام خوانش اثر ادبی است؛ یعنی برای درک بهتر متن حین مطالعه، کمی از پس زمینه‌ی تاریخی و فرهنگی آن نیز مطلع باشیم. محتوای اصلی داستان منار، مسئله‌ی پس‌زمینه و اهمیت آن است. این داستان فرمی مقاله گون دارد و به نوعی نویسنده‌ی کتابی به نام دن کیشوت را معرفی می‌کند که نام او سروانتس نبوده و اتفاقا نویسنده‌ی معروفی است؛ سپس به معرفی آثاری از او می‌پردازد که هیچ کدام واقعی نیستند. همه‌ی آثار به نوعی معرفی می‌شوند که گویا واقعا نوشته و منتشر شده‌اند و اگر ندانیم با چه متنی مواجهیم، می‌توان این مقاله را به عنوان یک مقاله‌ی علمی-پژوهشی پذیرفت. ذکر تمام نکات داستان در این گزارش کوتاه ممکن نیست؛ بنابراین به خلاصه‌ای از تحلیل پی‌یر منار اکتفا می‌کنیم. • هدف اصلی داستان متمایز کردن دن کیشوت منار از دن کیشوت سروانتس است. • جذب مخاطب با این تکنیک که متن منار چه متنی "نیست". • پل والری در این داستان نقش مهمی دارد. او صاحب نظریه‌ای با عنوان "مؤلف آفریننده اثر نیست بلکه محقق آن است؛ زیرا هر کتاب روح دارد" می‌باشد. بورخس نیز در این داستان به نوعی طرفدار همین عقیده بوده و می‌گوید: منار قصد نداشت کیشوت دیگری بنویسد؛ بلکه می‌خواست خود کیشوت را بنویسد. • بورخس در این داستان بیان می‌دارد که برای نوشتن دن کیشوت باید سروانتس شد اما خوانش پس‌زمینه اصلا لازم نبوده و حتی غیر ممکن است؛ پس ضرورتی ندارد منار دن کیشوت شود. این در حالی است که او در داستان بارها از تاثیر دیگران بر کیشوت می‌گوید. با توجه به مطالب گفته شده، او پس زمینه را گرچه ظاهرا نفی می‌کند اما در واقع مهم می‌داند. • اوج داستان زمانی است که بخشی از متن دن کیشوت آورده می‌شود؛ هم از سروانتس و هم از منار. جالب این است که هر دو متن یکسان‌اند اما بورخس از هر کدام برداشتی متفاوت دارد و دلیل اصلی این تمایز پس‌زمینه هر داستان است. • پس زمینه را با توجه به نظر بورخس نباید محدود به وقایع دانست بلکه امری سیال است و می‌توان مؤلف را عوض و دوباره بررسی کرد. پ.ن: برای این داستان جناب شاهی ترجمه کاوه سید حسینی را به ترجمه مانی صالحی علامه ترجیح دادند. @KanoonAdabiShz

مکبث: روزی می‌بایست مرد. فردا و فردا و فردا. می‌خزد با گام‌های کوچک از روزی به روزی تا که بسپارد به پایان رشته طومار هر دوران و دیروزان و دیروزان کجا بودست ما دیوانگان را جز نشانی از غبار اندوه راهِ مرگ. فرو میر، آی، ای شمعک فرو میر، آی! که نباشد زندگانی هیچ الا سایه‌ای لغزان و بازی‌های بازی‌پیشه‌ای نادان که بازد چندگاهی پرخروش و جوش نقشی اندرین میدان و آنگه هیچ! زندگی افسانه‌ای است کز لب شوریده مغزی گفته آید سر به سر خشم و خروش و‌ غرش و غوغا، لیک بی‌معنا –تراژدی مکبث؛پرده پایانی ترجمه #داریوش_آشوری #شکسپیر #نمایشنامه @KanoonAdabiShz

📜✒️ گزارش نخستین جلسه داستان با محوریت مشخصات بوطیقایی داستان‌های بورخس ١٠ آذر ١۴٠٠ هدایت گر: علی شاهی آن‌چه به طور کلی مورد بحث قرار گرفت صحبت‌هایی پیرامون سبک نویسندگی بورخس و تکنیک‌های منحصر به فرد وی بود. در ابتدا درباره معنای بوطیقا، توضیحات مختصری ارائه شد. بوطیقا، قواعد و تکنیک هایی است که با بسامد بالا تکرار میشود تا اثری ادبی خلق شود. منظور از تکنیک، خلق شگفتی و ایجاد چالش در ذهن مخاطب است و مهم ترین ویژگی یک اثر ادبی هم اعجاب و شگفتی است. آنچه سبب تمایز بورخس با نویسندگان دیگر میشود نیز بوطیقای آثار اوست. شگفتی و اعجاز موجب ایجاد مسئله و در نتیجه تفکر می‌شود؛ به طورکلی مسئله اصی در یک رمان یا نوشته‌ی ادبی دو نوع است: ایلیادی(توجه به مسائل اخلاقی انسانی و ...) و ادیسه‌ای(پرداختن به مسائل مربوط به ساختار جهان) بر این اساس داستان‌های بورخس که نویسنده‌ای پست مدرن است در دسته دوم قرار می‌گیرد. برخی از تکنیک های بورخس که در آثار او به چشم می‌خورد(از کم بسامد به پر بسامد بیان شده است): مکان گوه‌ای(جغرافیای خیالی): وارد کردن مکانی خیالی در یک جغرفیای واقعی مکان: استفاده از مکان پارادوکسیکال و ایجاد شگفتی، برای مثال قرار دادن جهان در مساحتی کوچک بدون آنکه کوچک شود. زمان آشوبی: قرار دادن قسمتی از تاریخ مقابل قسمتی دیگر و ایجاد پرسش برای مخاطب درباره واقعی بودن یا نبودن آن / تاریخ خیالی شاخه شاخه کردن: به طور مثال یک اتفاق چندبار رخ می‌دهد و هرکدام می‌تواند به اندازه قبلی واقعی باشد گویا در جهانی موازی است. خط زدن: بیان مطلبی، داستانی یا خلق شخصیتی و سپس حذف آن یا نفی کردن آن اندراج(درج): ساختار تکرار نامتناهی و قرار گرفتن دو آینه در برابر هم به عبارتی دیگر چیزی در خودش قرار بگیرد و این رخداد تکرار شود. تحقق استعاره: واقعیت بخشیدن به مفهومی تمثیلی و استعاری @kanoonadabishz

لهو، یک جزو و غم هزار ورق غصه مجموع و قصه مختصر است ‌‌‌#خاقانی #تک_بیت @KanoonAdabiShz

کانون ادبی و فیلم و عکس دانشگاه شیراز برگزار می‌کند: سلسله اکران‌های فیلم و اقتباس‌های ادبی اکران و تحلیل فیلم: خوشه‌های خشم اثر جان فورد تحلیل: بیژن کیا مکان: تالار حکمت دانشگاه شیراز زمان: چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۰۰ جهت شرکت در برنامه به شماره‌ی زیر پیام دهید: 09904319152 -ورود برای عموم آزاد و رایگان است. -به همراه داشتن کارت واکسن الزامی ست. #کانون_ادبی_دانشگاه_شیراز